آزمون حساسیت خانواده به فرزند

خواهشمند است پس از خواندن هر سئوال ، درجه توافق خود را با كشيدن يك ضربدر روي شماره أي كه با احساس شما بيشترين مطابقت را دارد ، در پاسخنامه مشخص كنيد . درجه توافق به صورت نمرات زير بيان مي گردد .
1= كاملا موافقم 2= موافقم 3= مطمئن نيستم 4= مخالفم 5= كاملا مخالفم

1- وقتي فرزندم چيزي را مي خواهد معمولا سعي مي كنم كه آن را به دست بياورم .
2- فرزندم آنقدر فعال است كه مرا به كلي درمانده كرده است .
3- فرزندم نامنظم به نظر مي رسد و به سادگي حواسش پرت مي شود .
4- نسبت به اغلب بچه هاي ديگر ، تمركز و توجه براي فرزندم مشكل است .
5- فرزندم مي تواند بيش از ده دقيقه خود را با يك اسباب بازي مشغول كند .
6- بيش از حد انتظار من حواس فرزندم پرت است .
7- فرزندم فعال تر از حد انتظار من است .
8- هنگام لباس پوشيدن يا حمام رفتن ، فرزندم مدام وول مي زند و ايجاد ناراحتي مي كند .
9- وقتي فرزندم چيزي مي خواهد ، مي توان به آساني او را از آن منصرف كرد .
10- فرزندم كمتر كارهايي را انجام مي دهد كه بتواند مرا خوشحال كند .
11- بيشتر مواقع احساس مي كنم كه فرزندم دوستم دارد و دلش مي خواهد پيش من باشد .
12- گاهي احساس مي كنم كه فرزندم دوستم ندارد و دلش نمي خواهد كه پيش من باشد .
13- گشاده رويي فرزندم نسبت به من ، كمتر ازآن است كه من انتظار دارم .
14- وقتي كارهايي را براي فرزندم انجام مي دهم ، احساس مي كنم كه ارزش زيادي براي آنها قائل نيست .
15- كداميك از جمله هاي زير فرزند شما را بهتر توصيف مي كند .
1) تقريبا هميشه دوست دارد با من بازي كند .
2) گاهي دوست دارد با من بازي كند .
3) برايش فرقي نمي كند كه با من بازي كند .
4) معمولا دوست ندارد با من بازي كند .
5) تقريبا هرگز دوست ندارد با من بازي كند .
16- ناراحتي و گريه هاي فرزند من :
1) بسيار كمتر از آن كه انتظار دارم .
2) كمتر از آن است كه انتظار دارم .
3) تقريبا همان اندازه أي است كه انتظار دارم .
4) بيش از آن است كه انتظار دارم .
5) تقريبا دائمي است .
17- به نظر مي رسد كه ناراحتي و گريه فرزندم من ، از اغلب بچه هاي ديگر بيشتر است .
18- وقتي فرزندم بازي مي كند اغلب لبخند نمي زند( نمي خندد) .
19- وقتي از خواب بيدار مي شود، معمولا بد خلق است .
20- احساس مي كنم كه فرزندم دمدمي مزاج است و به آساني برافروخته مي شود .
21- ظاهر فرزندم متفاوت از چيزي است كه انتظار داشته ام و اين مسئله گاهي مرا ناراحت مي كند .
22- به نظر مي رسد كه فرزندم برخي از چيزهايي را كه ياد گرفته فراموش مي كند و دوباره كارهايي را انجام مي دهد كه مخصوص بچه هاي كم سن تر است .
23- بنظر مي رسد كه فرزندم بتواند با همان سرعتي ياد بگيرد كه بيشتر بچه ها ديگر مي توانند ياد بگيرند .
24- بنظر نمي رسد كه فرزندم به اندازه بچه هاي ديگر بخندد .
25- تعداد بسيار كمي از كارهاي فرزندم مرا نارحت مي كند .
26- توانايي فرزندم در حد انتظار من نيست .
27- فرزندم در آغوش گرفتن و ناز و نوازش را زياد دوست ندارد .
28- وقتي فرزندم را از بيمارستان به منزل آوردم ترديد داشتم كه توانايي مراقبت از او را داشته باشم .
29- والد بودن سخت تر از آن است كه فكر مي كردم .
30- وقتي از فرزندم مراقبت مي كنم خود را تواناتر و بالا تر از هر چيز احساس مي كنم .
31- نسبت به بيشتر بچه ها عادت به تغيرات در برنامه ها يا در منزل براي فرزندم سخت تر است .
32- وقتي چيزي را كه دوست ندارد اتفاق مي افتد ، عكس العملهاي شديدي از خود نشان دهد .
33- گذاشتن فرزندم با كسي ديگر در منزل معمولا مشكل است .
34- در برابر كوچكترين چيزها ، فرزندم به آساني برافروخته مي شود .
35- صداهاي بلند و نور زياد توجه فرزندم را به آساني جلب مي كنند و عكس العمل شديدي را در او بوجود مي آورند .
36- تنظيم برنامه خواب وغذاي فرزندم سخت تر از آن بود كه انتظار داشتم .
37- معمولا فرزندم مدتي از يك اسباب بازي جديد اجتناب مي كند قبل از آنكه با آن بازي كند .
38- براي فرزندم بسيار سخت است و مدتها طول مي كشد تا به چيزهاي جديد عادت كند .
39- وقتي فرزندم با غريبه ها مواجه مي شود احساس ناراحتي نمي كند .
40- وقتي برافروخته مي شود :
1) به آساني آرام مي شود .
2) تقريبا آرام كردن او مشكل است .
3) ايجاد آرامش در او سخت تر از آن است كه من انتظار دارم .
4) آرام كردن او بسيار مشكل است .
5) هيچ يك از كارهاي من به آرام كردن او كمك نمي كند .
41- به اين نتيجه رسيدم كه وادار كردن يا منع كردن فرزندم از انجام كاري :
1)بسيار سخت تر از انتظار من است .
2) كمي سخت تر از حد انتظار من است .
3)تقريبا از اندازه انتظار من سخت تر است
4)كمي آسان تر از حد انتظار من است .
5) بسيار آسان تر از حد انتظار من است .
42- با دقت فكر كنيد و تعداد كارهايي را كه فرزندتان انجام مي دهد و باعث ناراحتي شما مي شود مشخص كنيد مانند اتلاف وقت ، گوش ندادن به حرف ، بيش فعالي گريه ، مزاحمت ، دعوا ، نق زدن …..
1) 1 تا 3 مورد
2) 4 تا 5 مورد
3) 6 تا 7 مورد
4) 8 تا 9 مورد
5) 10 و بيشتر
43- گريه فرزندم معمولا :
1) كمتر از 2 دقيقه طول مي كشد .
2) 2 تا 5 دقيقه طول مي كشد .
3) 5 تا 10 دقيقه طول مي كشد .
4) 10 تا 15 دقيقه طول مي كشد .
5) بيش از 15 دقيقه طول مي كشد .
44- بعضي از كارهاي فرزندم به شدت مرا ناراحت مي كند .
45- مشكلات مربوط به سلامت فرزندم ، بيش از حد انتظار من هستند .
46- هر اندازه فرزندم بزرگتر و مستقل تر مي شود ، نگراني من هم از اينكه آسيب ببيند يا دچار ناراحتي شود ، افزايش مي يابد .
47- بزرگ شدن فرزندم بيش از حد انتظار من ، درد سرهايي را ايجاد كرده است .
48- بنظرمي رسدكه مراقبت از فرزندم بسيار سخت تر از اغلب بچه هاي ديگراست.
49- فرزندم دائم به من آويزان است .
50- خواسته هاي فرزندم از من ، بيشتر از اغلب بچه هاي ديگر است .
51- بدون برخورداري از كمك ديگران ، نمي توانم تصميم بگيرم .
52- مشكلات من در بزرگ كردن فرزندانم بسيار بيشتر از حد انتظار است .
53- از والد بودن ( پدر يا مادر ) لذت مي برم .
54- وقتي مي خواهم فرزندم كاري را انجام دهد يا انجام ندهد ، احساس مي كنم كه دراغلب مواقع موفق هستم .
55- وقتي آخرين فرزندم را از بيمارستان به خانه آوردم ، احساس كردم نمي توانم آنطور كه فكر مي كردم از وي مراقبت كنم و به كمك احتياج داشتم .
56- اغلب احساس مي كنم كه نمي توانم كارها را به خوبي انجام دهم .
57- وقتي به خودم به عنوان يك والد فكر مي كنم عقيده دارم كه :
1) مي توانم از عهده اغلب چيزها به خوبي برآيم .
2) نمي توانم از عهده اغلب چيزها به خوبي بر آيم .
3) گاهي ترديد دارم اما فكر مي كنم كه از عهده اغلب چيزها بدون هيچ مسئله أي بر آيم .
4) ترديد دارم كه بتوانم از عهده كارها برآيم .
5) فكر نمي كنم كه به هيچ وجه بتوانم از عهده كارها برآيم .
58- احساس مي كنم كه من :
1) والد بسيار خوبي هستم .
2) بهتر از يك والد متوسط هستم .
3) يك والد متوسط هستم .
4) يك والد خوب نيستم .
5) كسي هستم كه براي والد بودن مشكلاتي دارد .
59- بالاترين سطح تحصيلي خود را ( مادر ) مشخص كنيد .
مادر :
1) كلاس اول تا سوم راهنمايي .
2) كلاس سوم راهنمايي تا ديپلم.
3) مدرسه حرفه أي يا هر فوق ديپلم ديگر .
4) ليسانس .
5)فوق ليسانس يا رشته هاي تخصصي .
60- بالاترين سطح تحصيلي خود را ( پدر) مشخص كنيد .
پدر :
1) كلاس اول تا سوم راهنمايي .
2) كلاس سوم راهنمايي تا ديپلم.
3) مدرسه حرفه أي يا هر فوق ديپلم ديگر .
4) ليسانس .
5) فوق ليسانس يا رشته هاي تخصصي .
61- فهميدن آنچه كه فرزند شما مي خواهد يا نياز دارد ، تا چه اندازه أي براي شما آسان است .
1) خيلي آسان .
2) آسان .
3) گاهي آسان .
4) بسيار سخت .
5) معمولا نمي توانم مسئله را بفهمم .
62- خيلي طول مي كشد تا والدين به احساسات گرم و صميمي نسبت به فرزند خود دست يابند .
63- من انتظار داشتم كه احساساتم نسبت به فرزندم ، گرم تر و صميمي تر از احساس كنوني ام باشد و اين مسئله مرا ناراحت مي كند .
64- گاهي فرزندم فقط براي اينكه مرا آزار دهد ، كارهاي ناراحت كننده مي كند .
65- وقتي جوان بودم بغل كردن يا مراقبت از كودكان هرگز برايم راحت نبود .
66- فرزندم مي داند كه من مادر ( يا پدر ) او هستم و از من بيش از ديگران انتظار دارد .
67- تعداد فرزندان من در حال حاضر خيلي زياد است .
68- بيشتر وقت زندگي من ، صرف كارهايي براي فرزندم مي شود .
69- هرگز انتظار نداشتم بخش عمده أي از زندگيم را براي رفع احتياجات فرزندم صرف كنم .
70- احساس مي كنم كه مسئوليت هايم به عنوان والد ( مادر يا پدر ) مرا در دام خود اسير كرده است .
71- اغلب احساس مي كنم كه زندگيم وقف ارضاي نيازهاي فرزندم شده است .
72- از وقتي اين بچه به دنيا آمده نتوانسته ام كارهاي جديد و متفاوتي را انجام دهم .
73- از وقتي بچه دار شده ام احساس مي كنم كه هرگز نتوانسته ام كارهاي مورد علاقه ام را انجام دهم .
74- به سختي مي توانم در منزلمان جايي را پيدا كنم تا در آنجا تنها باشم .
75- وقتي درباره خودم به عنوان والد ( مادر يا پدر ) فكر مي كنم اغلب احساس بدي بدي نسبت به خودم دارم يا احساس گنهكاري مي كنم .
76- در مورد آخرين لباسي كه براي خودم خريدم احساس ناراحتي مي كنم .
77- وقتي فرزندم بيش از حد ناراحتي يا بد رفتاري مي كند ، خود را مسئول مي دانم و مانند اين است كه كاري را به درستي انجام نداده ام .
78- هر بار كه فرزندم اشتباهي مي كند ، خود را واقعا مقصر مي دانم .
79- اغلب درباره چگونگي احساسم نسبت به فرزندم ، احساس گناه مي كنم .
80- چيز هاي بسيار كمي درمورد زندگيم مرا نگران مي كنند .
81- پس از ترك بيمارستان با نوزادم ، غمگين تر و افسرده تر از آن بودم كه انتظار داشتم .
82- وقتي نسبت به فرزندم عصباني مي شوم در نهايت احساس گناه مي كنم و اين احساس مرا ناراحت مي كند .
83- تقريبا يكماه پس از آنكه فرزندم را از بيمارستان به خانه آوردم ، احساس كردم كه بيش از حد انتظار غمگين و افسرده ام .
84-از وقتي فرزندم به دنيا آمده ، از كمك و حمايت همسرم ( يا دوستانم ) در حدي كه انتظار داشتم برخوردار نبوده ام .
85- بچه دار شدن، بيش از حد انتظار، مشكلاتي در روابط با همسرم ايجاد كرده است
86- از وقتي بچه دار شده ام من و همسر ( يا دوستانم ) نتوانسته ام بسياري از كارها را با هم انجام دهيم .
87- از وقتي بچه دار شده ام من همسرم ، آنطور كه از يك خانواده انتظار مي رود ، اوقات زيادي را با هم نمي گذرانيم .
88- از وقتي آخرين فرزندم به دنيا آمده است به مسائل جنسي رغبت كمتري دارم .
89- بنظر مي رسد كه بچه دار شدن ، تعداد مسائلي را كه با خانواده همسرم و خويشاوندان داشته ايم افزايش داده است .
90- بچه داشتن ، پر خرج تر از بوده است كه انتظار داشتم .
91- من احساس مي كنم كه تنها و بدون دوست هستم .
92- وقتي به مهماني مي روم معمولا انتظار ندارم كه به من خوش بگذرد .
93- رغبت و توجه من نسبت به ديگران ، مانند گذشته نيست .
94- اغلب احساس مي كنم كه افراد همسالم از معاشرت با من خوششان نمي آيد .
95- وقتي در مراقبت با فرزندم با مشكلي مواجه مي شوم ، افراد زيادي هستند كه مي توانم از آنها كمك يا راهنمايي بخواهم .
96- از وقتي بچه دار شده ام كمتر مي توانم دوستانم را ببينم يا دوستان جديدي پيدا كنم .
97- در شش ماه گذشته ، بيمار تر از معمول بوده ام و يا بيش از معمول درد و رنج داشته ام .
98- از لحاظ جسماني حالم اغلب خوب است .
99- بچه دار شدن ، تغييراتي را در من ايجاد كرده .
100- چيزها برايم مانند گذشته لذت بخش نيست .
101- از وقتي بچه دار شده ام .
1) اغلب بيمار بوده ام .
2) حالم زياد خوب نبوده .
3) نسبتا فرقي نكرده است .
4) وضع سلامتم تغييري نكرده است .
5) وضع سلامتم بهتر شده است .


خسته نباشيد

نام و نام خانوادگي : …….……………. سن : ……….... شغل :……....…… ميزان تحصيلات :………….……….
نام و نام خانوادگي آزمونگر :……………………. تاريخ و محل اجرا :………………….
ماخذ : آزمایشگاه روان شناسی دانشگاه شهید بهشتی